نامه سردار شهید بی خشت به پدر بزرگوار و برادرش:
«سلامتي شما را از خداي تبارك و تعالي خواهان و خواستارم و سلامتي ما با خداست. ما فداي اسلاميم ؛ ما نمي خواهيم زنده باشيم و ببينيم عده اي رنج ببرند و عده اي ديگر زور داشته باشند .عده اي حقشان پايمال شود عده اي زمين و زورگويي داشته باشند؛ ما كساني هستيم كه بايد خون بدهيم و انسان ها را آزاد كنيم.»
دكتر علي شريعتي فرمود:«اگر مي تواني بميران و اگر نمي تواني بمير.»
«ما مي رويم تا راه ديگران باز شود، من از اين رنج هاي شب و روز افتخار مي كنم. من در اين نبرد با مزدوران عراقي و خود فروختگان كرد هيچ باكي ندارم .اگر حتي شهيد بشوم تا آنجا كه وظيفه دارم پيش مي روم. از آمدن من به غرب كشور ناراحت نشويد من خودم افتخاري آمدم من دل بخواهي آمدم. اميدوارم كه در راه اسلام شهيد بشوم و به شهيدان بپيوندم.
برادران٬ مادر٬ خواهران ٬ پدر! امروز من در شرايطي قرار گرفته ام كه زنده بودن من با خداست .امروز در غرب كشور قصر شيرين خيلي وضع كشور نا آرام است.»