چفیه:

رنگ سرخ غم گر چفیه برارم

کاری و دهسش نیا٬ دل غرد و بارم

عکست قابی کنم بهلم  و دیاری

آرمون سی بی کسی آخ و بی براری

بورم از ته پلم شروه سیت بخونم

داغ زخم لو ولت تش زیه و جونم

جز بریز کرل ٬ نال نال دهدر

طون سه مال گر ٬ کوگی نیزنه پر

باهنده که- کمرم ٬ نه مرغ و مالم

بروم مازه ی دنا ٬ و داغت بنالم

تیه احساسمو شونم گرهته

دل شش گوشه ی عالم گرهته

نه روزل خوب پاری منده از تو

نه عکس یادگاری منده از تو

همه ی بالا و دومن مال گشتم

فقط سنگ مزاری منده از تو

چفیه

برگردان به فارسی

چفیه برادرم رنگ سرخ غم گرفت ٬ واین دل غصه دار و غبار

گرفته من کاری از دستش بر نمی آید.

عکست را قاب می گیرم و به نمایش می گذارم ٬ آه از بی کسی و بی برادری .

زلفهایم را از بیخ می کنم و برایت عزاداری می کنم ٬ سوز و غصه زخم لبهای آتش به جانم زده است.

همه از فراق تو ناله و زاری می کنند٬ بد اقبالی

آبادی را گرفته و کبکی پر نمی زند.

من پرنده کوهسارم نه مرغ اهلی ٬ دوست دارم به قله دنا بروم و برایت ناله و زاری کنم.

چشم های احساسم اشک ریزان است ٬ دل عالم نیزبه تنگ آمده است.

صدای موتور تریل تو دیگر نمی آید ٬ غروب فکه هم رنگ غم گرفته است.

نه خاطرات خوب پارسال از تو مانده است ٬  ونه عکس یادگاری.

تمام پستی و بلندی آبادی را جست و جو کردم ٬ فقط سنگ مزاری از تو مانده است.

پری سیما هاشمی بخش محلی (لری)