تصنیف شهدا
ماهی قرمز...
سفره هف سین...
خاطره های -
روزهای شیرین
روزای خوبی که چشمای من٬
از خنده ی تو عیدی گرفتن
روزای خوب دست گرم تو رو داشتن
که وقتی رفتی ٬ ذفتن و تنهام گذاشتن
شبای بی تو رو شمردن
با پوکه های یادگاری
نقاشی تو رو کشیدن
با پیرهن سبز بهاری ...
...«کاسه ی آب»ی که می گف نرفته بر می گردد٬
تو رو واسه همیشه راهی سفر کرد
کی فکرشو می کرد یه روزی ٬
وقتی پرنده ها می خونن ٬
اسم تو روی کوچه باشه...
کی فکرشومی کردکه بارون٬
اشکای دنیای رو بیاره ٬
جایی که رد شدی بپاشه ...
...کی فکرشو می کرد نباشی
همسفر کبوترا شی
«ماهی » بشه تو «قاب خاتم»
«خنده» ی تو «حوض کاشی»
...ماهی قرمز...
سفره ی هف سین...
سالای ابری ...
عیدای غمگین...
+ نوشته شده در شنبه نوزدهم فروردین ۱۳۹۱ ساعت 9:1 توسط محمد امین سازگاری
|