بی نهایت شیدایی

با اینکه چون پرنده اسیر است جان من

با اینکه از مزار تو چیزی نگفته است

ساری که رد نمی شود از آسمان من

 اما برای من تو همانی که بوده ای ...

...همواره چون همیشهبمان ای همان من!

شاید جهان عوض شده باشد کمی ...ولی

از یاد تو تهی نشده داستان من

 عشق ات نرفته از دل هفتادپاره ام

نام تو مانده -شکر خدا- بر زبان من

بگذار نام پاک تو خون رگ ام شود

چون سرخ سنه سرخ ٬ بنشیند٬ بر لبان من

بگذار بی نهایت شیدایی تو را

این بار بشنود ٬ دنیا٬ از دهان من